ترس بی توزنده بودن، روزوشب همراه دل بود * این هراس کهنه درمن، ناله ای ازچاه دل بود
آخرین دیدارمن بود، پشت کوچه های تقدیر* دل سپردن به شقایق، به دوچشم خیس ودلگــــــــیر
بازکن درهای قـــــلبت، پرغرور ومست وعاشق * تاشوم هــــــمرنگ دریا، تا بکوبم سربه قایق
مـــــونس شبهای تارم، ازغم عشق تو فریــــــــاد * زخـــــم های کهنه دل، آشنا با درد فرهـــــاد